Oº°‘¨شميم خدا ¨‘°ºO
سوالات ما راجب مهدويت (قسمت2)
آيا امام زمان و حضرت عيسي در يک زمان ظهور مي کنند ؟
از روايات موجود در اين زمينه به دست ميآيد كه بعد از ظهور حضرت حجة بن الحسن العسكري - ارواحنا له الفدا - حضرت مسيح(ع) از آسمان نزول خواهد كرد و در محضر آن حضرت حضور خواهد داشت. اين امر از امور قطعي و مسلّم نزد شيعه و همينطور اهل سنت است. روايات در اين باب متعدد است كه در اينجا به نقل چند روايت بسنده ميكنيم:
۱ - در حديث معراج، خداوند خطاب به پيامبر اسلام(ص) ميفرمايد: اي محمد، اين فضيلت را براي او (علي (ع)) قرار دادم كه از صلب او يازده مهدي (هدايتگر) خارج سازم... و آخرين آنها كسي است كه عيسي بن مريم، در نمازش به او اقتدا ميكند.
۲ - رسول خدا(ص) ميفرمايد: [هنگامي كه قائم ما قيام كند] عيسي بن مريم در هنگام صبح به زمين فرود آيد؛ و او وزير دست راست قائم و نماينده و جانشين اوست. عيسي بن مريم از كرامت قائم ما، امنيت را در عالم گسترش ميدهد.
۳- همچنین پيامبر اكرم(ص) ميفرمايد:
«لن تُهلك اُمَّةٌ انأ في اولها و عيسي في آخرها و المهدي في وسطها»؛(۳)
امتي كه من در اول، عيسي(ع) در آخر و مهدي(ع) در وسط آن باشيم هرگز به هلاكت نمي افتند.
این روایت صراحت بیشتری بر این مطلب دارد كه ظهور حضرت مهدي(ع) پيش از حضرت عيسي(ع) انجام ميگيرد، بنابراين حضرت مهدي(عج) ميانه امت پيامبر خواهد بود و منظور از وسط در روايت ذكر شده ما قبل آخر است و ميانه حقيقي نيست چون حضرت عيسي(ع) پس از حضرت مهدي(عج) خواهد آمد و حضور ايشان با حضور حضرت مهدي(عج) منافاتي نخواهد داشت. از اين روايت استفاده ميشود كه حضرت عيسي(ع) وحضرت مهدي(عج) با هم ظهور نميكنند بلكه نخست حضرت مهدي(عج) و سپس بعد حضرت عيسي(ع) ظهور ميكنند.
سوالات ما راجب مهدويت (قسمت1)
بعد از ظهور امام زمان میگن تمام مساجد.حسینیه ها و حتی کعبه را ویران میکند واز نو میسازد؟؟
در روایات آمده است که حضرت مهدی( مسجدی را که یزیدبن معاویه بعد از شهادت امام حسین) بنا کرده خراب می کند و هر مسجدی را که برای خدا ساخته نشده ویران می سازد.(بحارالانوار، ج13، کتاب مهدی موعود ، ترجمه علی دوانی.)
علامه مجلسی در ذیل این روایت می گوید :
و بعلاوه در بعضی روایات آمده است که امام زمان( هنگام ظهور، مساجد و بعضی از اماکن دینی و غیردینی را خراب می کنند زیرا یا آنها را برخلاف شرع ساخته اند و یا در ملک غصبی و یا بر خلاف قبله مسجدی را ساخته اند که مردم از آن اطلاع نداشته اند، ولی چون امام از باطن هر چیزی مطلع هستند آن را ویران می کنند و بر اساس صحیح و مشروع تجدید بنا می کنند.
آیا نخستین وحی در ماه رمضان بود؟
روز بعثت پیامبر،مانند روز تولد و رحلت آن حضرت از نظر تاریخ نگاران قطعی نیست. دانشمندان شیعه،تقریبا متفق اند که پیامبر اسلام در بیست و هفتم ماه «رجب »به رسالت مبعوث گردید،و نبوت او از همان روز شروع شد.ولی مشهور در میان دانشمندان سنی اینست که بزرگ پیشوای اسلام،در ماه رمضان به این مقام بزرگ نائل گردید،و در آن ماه پربرکت و مبارک،حضرتش برای راهنمائی مردم از طرف خدای جهان ماموریت پیدا کرد،و به منصب رسالت و نبوت مفتخر شد.
از آنجا که شیعه خود را پیرو عترت و اهل بیت پیامبر می داند و به حکم حدیث «ثقلین »،گفتار پیشوایان خود را از هر نظر،قطعی و صحیح می شمارد از اینرو درباره تعیین روز بعثت پیامبر اسلام پیرو قولی شدند که از اهل بیت آن حضرت برای آنان،بطور صحیح نقل شده است.فرزندان آن حضرت می گویند:بزرگ خاندان ما در ماه رجب در بیست و هفتمین روز آن ماه مبعوث گردید.روی این مقدمات،آنان نباید در صحت و پابرجائی قول مزبور شک و تردیدی به خود راه دهند.چیزی که می تواند برای قول دیگر مدرک شمرده شود،همان تصریح قرآن است بر اینکه آیات قرآن در ماه رمضان نازل گردیده است.از آنجا که روز بعثت،روز آغاز وحی و نزول قرآن بوده است،بنابراین باید گفت:که روز بعثت در همان ماهی است که قرآن در آن ماه فرو فرستاده شده است،و آن همان ماه رمضان است.اینک آیاتی که دلالت دارد بر اینکه قرآن در ماه مبارک نازل گردیده است:
1-ماه رمضان،ماهی که در آن ماه قرآن فرو فرستاده شده است. (1)
2-سوگند به قرآن که ما آن را در یک شب مبارک فرو فرستادیم (2) و آن شب،همان شب قدر است که در سوره «قدر»بر آن تصریح شده است.چنانکه فرموده:ما قرآن را در شب «قدر»فرو فرستادیم. (3)
پاسخ دانشمندان شیعه
محدثان و مفسران شیعه،از این استدلال به طرق گوناگون پاسخ هائی گفته و توضیحاتی داده اند.اینک به بیان برخی از آن ها می پردازیم:
داستان بعثت پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
ماجرای بعثت حضرت پیامبر، با نقل های متفاوتی روایت شده است. چه سخنی رساتر و شیرین تر از بیان امام هادی علیه السلام که می فرماید: «هنگامی که محمد صلی الله علیه و آله ترک تجارت شام گفت و آنچه خدا از آن راه به وی بخشیده بودبه مستمندان بخشید، هر روز به کوه حراء می رفت و از فراز آن به آثار رحمت پروردگار می نگریست، و شگفتی های رحمت و بدایع حکمت الهی را مورد مطالعه قرار می داد.
به اطراف آسمان ها نظر می دوخت، و کرانه های زمینو دریاها و دره ها و دشت ها و بیابان ها را از نظر می گذرانید، و از مشاهده آن همه آثار قدرت و رحمت الهی، درس عبرت می آموخت.
ازآنچه می دید، به یاد عظمت خدای آفریننده می افتاد. آن گاه با روشن بینی خاصی به عبادت خداوند اشتغال می وزید. چون به سن چهل سالگی رسید خداوند نظر به قلبوی نمود، دل او را بهترین و روشنترین و نرمترین دلها یافت.
در آن لحظه خداوند فرمان داد درهای آسمان ها گشوده گردد. محمد صلی الله علیه و آله از آنجا به آسمان ها می نگریست، سپس خدا به فرشتگان امر کرد فرود آیند، و آنها نیز فرود آمدند، و محمد صلی الله علیه و آله آنها را می دید. خداوند رحمت و توجه مخصوص خود را از اعماق آسمان ها به سر محمد صلی الله علیه و آله و چهره او معطوف داشت.
در آن لحظه محمد صلی الله علیه و آله به جبرئیل که در هاله ای از نور قرار داشت نظر دوخت. جبرئیل به سوی او آمد و بازوی او را گرفت و سخت تکان داد و گفت: ای محمد! بخوان. گفت چه بخوانم؟
جبرئیل گفت: «نام خدایت را بخوان که جهان و جهانیان را آفرید. خدائی که انسان را از ماده پست (نطفه) آفرید. بخوان که خدایت بزرگ است. خدائی که با قلم دانش آموخت و به انسان چیزهائی یاد داد که نمی دانست»
حكايتي جالب از مسلماني بعضيا
همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکمفرما شد ، بالاخره پیرمردی با ریش سفید از جا برخواست و گفت : آری من مسلمانم..
جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت با من بیا ، پیرمرد بدنبال جوان براه افتاد و با هم چند قدمی از مسجد دور شدند ، جوان با اشاره به گله گوسفندان به پیرمرد گفت که میخواهد تمام آنها را قربانی کند و بین فقرا پخش کند و به کمک احتیاج دارد، پیرمرد و جوان مشغول قربانی کردن گوسفندان شدند و پس از مدتی پیرمرد خسته شد و به جوان گفت که به مسجد بازگردد و شخص دیگری را برای کمک با خود بیاورد..
جوان با چاقوی خون آلود به مسجد بازگشت و باز پرسید :
آیا مسلمان دیگری در بین شما هست ؟
افراد حاضر در مسجد که گمان کردند جوان پیرمرد را بقتل رسانده نگاهشان را به پیش نماز مسجد دوختند ، پیش نماز رو به جمعیت کرد و گفت :
چرا نگاه میکنید ، به عیسی مسیح قسم که با چند رکعت نماز خواندن کسی مسلمان نمیشود...!
حسن خلق علي (ع)
اخلاق نیکوی او زبانزد مردمان است.
تا آنجا که دشمنانش که نتوانسته اند بر او خرده ای بگیرند،
این صفت را عیبی برای آن حضرت برشمرده اند!
یاران وی در این باره گفته اند:
او همچون یکی از ما و در میان ما می زیست.
نرم خو، و بسیار متواضع و آسان گیر بود
و با این وجود ما در برابر او مانند اسیری بودیم
که دستهایش بسته
و بر بالای سرش شمشیری گرفته بودند
و از هیبت او هراس داشتیم.
به مناسبت شهادت امام هادي(ع)
پیشوای دهم شیعیان حضرت امام هادی علیه السلام در سال 212 ه.ق در شهر صریا (نزدیک مدینه) دیده به جهان گشود. پدر ایشان حضرت امام محمدتقی جوادالائمه علیه السلام و مادرشان بانویی فاضله و عفیفه به نام سمانه است. نام مبارک ایشان علی از القابشان نقی، هادی و نجیب؛ و کنیه شان ابوالحسن می باشد.
مدت امامت ایشان حدود 34 سال است یعنی از سال 220 ه.ق (سال شهادت امام جواد علیه السلام) تا سال 254 ه.ق که در شهر سامرا به شهادت رسیدند. پس از شهادت، امام حسن عسکری علیه السلام بر پیکر مطهر پدر خویش نماز گزارد و پس از تشییع جنازه، ایشان را در منزل خویش به خاک سپردند.
در مورد شهادت امام هادی علیه السلام و قاتل آن حضرت اختلاف است: برخی معتمد عباسی را قاتل آن حضرت میدانند (یعنی این واقعه در زمان خلافت معتمد رخ داده است) و به عقیده ی برخی دیگر معتز عباسی، فرمان قتل آن بزرگوار را صادر و معتمد آن را اجرا کرد. (یعنی این واقعه در زمان خلافت معتز روی داده است.)
سلام اي غايب بي نشان!
سلام ای غایب بی نشان !
ای بهانه ی تمام گریه هایم ! ای آقای ندیده ام!
امشب دلم دوباره بیقراری می کند,
ستاره می شمارد و سراغت را از ماه می گیرد,
اما گل های باغچه که بیقراری دلم را می بینند
به جای ماه جواب می دهند:
« ما عمریست هر بهار به امید آمدنش خود آرایی و
عطر افشانی می کنیم
ولی با آمدن پاییز عمر ما به سر می آید و او نمی آید.»
سوالات ما راجب مهدويت (قسمت3)
اوّلين كسي كه با امام زمان(عج) بيعت كرده و دست حضرت را مي بوسد كيست؟
از روايات چنين استفاده مي شود كه اوّلين كسي با حضرت مهدي(عج) بيعت كرده و به دست مبارك آن جناب بوسه مي زند، حضرت جبرئيل امين فرشته مقرّب الهي است.
مفضّل بن عمر، از امام صادق(ع) روايت كرده كه فرمود:"آنگاه كه خداوند به حضرت قائم اجازه خروج دهد، آن حضرت به منبر رود، پس مردم را به سوي خويش دعوت كند، و به خداوند سوگندشان دهد، و به حق خويش آنها را بخواند، و به اين كه بين ايشان و روش رسول خدا(ص) رفتار كند و به كردار آن حضرت عمل كند. آنگاه خداوند جبرئيل را مي فرستد كه نزد او بيايد، جبرئيل در حجر اسماعيل نزد آن حضرت مي آيد و مي گويد: به چه چيز مردم را مي خواني؟ حضرت قائم(ع) دعوت خود را به او خبر دهد. جبرئيل مي گويد: من نخستين كسي هستم كه با تو بيعت مي نمايم، دست خويش را براي بيعت باز كن، پس دست به دست آن حضرت گذارد، و متجاوز از سيصد و ده مرد نزد او بيايند و با او بيعت نمايند، و در مكه مي ماند تا يارانش به ده هزار نفر برسد، سپس از آنجا به مدينه رهسپار گردد.
و نيز وارد شده كه حضرت قائم(عج) پشت به حرم(خانه كعبه) مي دهد و دست خود را دراز مي كند مثل دست موسي ... آنگاه مي فرمايند: اين دست خداست و از جانب خداست و به امر خدا كشيده شد، و اين آيه را تلاوت مي كند :"ان الذين يبايعونك انما يبايعون الله يدالله فوق ايديهم، فمن نكث فانما ينكث علي نفسه ...". پس اول كسي كه دست آن حضرت را مي بوسد جبرئيل است، و با آن جناب بيعت مي نمايد و پشت سر او فرشتگان و نجباي جنّ و نقيبان آن حضرت بيعت مي كنند.